«بدون دشمنان حقیقی دوستان حقیقی وجود ندارند. اگر ما از آنچه که نیستیم نفرت نداشته باشیم٬ نمیتوانیم به آنچه که هستیم عشق بورزیم. اینها حقیقتهای کهنی هستند که ما امروز آنها را پس از صدسال رنج و افسانهبافیهای احساساتی دوباره کشف میکنیم. کسی که منکر این حقایق میشود٬ منکر خانواده و میراث خود میشود. منکر فرهنگ و حقوق طبیعی خود٬ منکر کل «من» خویش میشود و این به آسانی فراموش نخواهد شد. سیاستمداران و دانشمندان نمیتوانند بیتفاوت از کنار حقیقت این حقایق کهن بگذرند. «دشمن»ها برای کسی که در جستجوی هویت خویشتن است٬ برای کسی که میخواهد قومیت خود را از نو کشف کند٬ ضروری هستند٬ و دشمنیهای بلقوه خطرناک روی مرزهای جداکنندهی فرهنگها به چشم ما میآیند». (برجستهسازی از هانتیکتون).
منظور هانتیگتون (در توافق کامل با خط سیاست آمریکا) از «افسانهبافیهای احساساتی» قوانین حقوق بینالملی ملتها و تصور زندگی مسالمتآمیز فرهنگها و مبادله بینفرهنگی است. «نبرد هانتیگتون» در این میان آشکارا به برنامهی سیاسی غیررسمی ایالات متحده تبدیل شده است. فرهنگ غرب در نظر هانتیگتون و پیشکسوت (پیشفکر) او برنارد لویز٬ یعنی اروپا. ... (+).