در پست پیش اصلا مایل نبودم به «تقطیع» یا «دکوپاژ» اشعار اسدی طوسی بپردازم. اما تقصیر من نبود. دیدم برای نشان دادن آنچه ممکن است با تقلیل یک قطعه شعر به یک مصرع واقع شود، خیلی مناسب است!
دلم میخواهد درباره مصاحبه پرویز جاهد با کیارستمی بنویسم، اما با اینکه مسئله مهمتر سردرآوردن از چندوچون نوآوری دکوپاژی کیارستمی و تأثیرات آن در عرصه ادب و هنر است، نمیتوانم از نقل یکی از سخنان پرویز جاهد خودداری کنم. طوری که این شخص پیش میرود، به زودی به جماعت هنری ایران یک مهدی اخوان لنگرودی جدید و به کتابهای عاشقان سینهچاک سینما یک جلد کتاب «یک هفته با کیارستمی» اضافه خواهد شد. رو به کیارستمی میگوید:
شاید حافظ اگر در این عصر به دنیا میآمد و «حافظ به روایت كیارستمی» را می خواند خیلی از آن غزلها را كوتاه می كرد.
البته کیارستمی که کار خود را «اکابر حافظ» میبیند که «به ما شیوه درست خواندنش را یاد می دهد»، این سخن وقیحانه را نمیپذیرد. در ادامه، با تأمل در توضیحاتی که کیارستمی میدهد، میبینیم زبان مردم را خوب می داند: «وقتی قرار است در بزم باشیم، موسیقی شعر وصدا كمك می كند به این كه ما از شعر حافظ یك لذت عمیقتر و درونیتر و طولانیتر ببریم. اما گاهی هم میشود كه با یك چیزی مثل رستورانی كه میروید و اوردور می خورید، غذای اصلی می خورید، پیش غذا می خورید و دسرمی خورید. ولی یك وقتی با یك ساندویچ هم اموراتتان میگذرد. این كتاب خودش ساندویچ است و مال عصر ماست».
مأیوس نباید شد. یعنی تا آدمها و افرادی را میشناسیم که محتملا رابطهای عمیقتر با خواجه شیراز دارند، نباید مأیوس شد. نزدیکترین آدرس در وبلاگستان به نظر من داریوش آشوری است. همین الان تماسی با وی خواهم گرفت و از طریق یک کامنت نظر او را جویا خواهم شد. آه ... خدای من! اینترنت چه خوب است!
کاش شایگان هم یک وبلاگ درست میکرد!
خواننده گرامی، پیشنهاد میکنم، شما هم اگر فرد یا افرادی را میشناسید که آنها را در این عرصه صاحب نظر میدانید، از پرسیدن نظرات آنان در این باره خودداری نکنید!
.